دائو؛ سازمانهای خودمختار غیرمتمرکز
در این مقاله در مورد دائو (DAO) صحبت خواهیم کرد؛ در حال حاضر به نظر میرسد که قرار است بلاکچینها به طور اساسی سیستم مالی ما را متحول کنند. با این حال، ویژگیهایی مانند عدم اعتماد و تغییرناپذیری، فقط به برنامههای مالی و اقتصادی مفید محدود نمیشوند.
یکی دیگر از عوامل بالقوه برای ایجاد اختلال توسط این فناوری، حاکمیت است. بلاکچینها میتوانند انواع جدیدی از سازمانها را ایجاد کنند که میتوانند به طور مستقل و بدون نیاز به کنترل توسط یک نهاد مرکزی کار کنند. همانطور که گفتیم، در این مقاله به یک مفهومی خواهیم پرداخت که قطعا یکی از ساختارهای اصلی در دنیای ایجتد شده توسط بلاکچین خواهد بود؛ دائو!
دائو (DAO) چیست؟
DAO مخفف عبارت Decentralized Autonomous Organization، به معنای سازمان خودمختار غیرمتمرکز است. به زبان ساده، DAO سازمانی است که توسط کدها و برنامههای کامپیوتری اداره می شود؛ به این ترتیب، توانایی عملکرد مستقل و بدون نیاز به یک مرجع مرکزی را دارد. با استفاده از قراردادهای هوشمند، یک DAO میتواند با اطلاعات خارجی کار کند و دستورات را بر اساس آنها اجرا کند؛ همه اینها بدون هیچ گونه دخالت انسانی صورت میگیرد. یک DAO معمولاً توسط جامعه ای از سهامداران (Stakeholder) و از طریق نوعی مکانیزم توکن اداره میشود.
قوانین و سوابق تراکنشهای یک DAO به صورت شفاف روی بلاکچین ذخیره می شوند. این قوانین عموماً با رأی سهامداران تعیین میشوند. به طور معمول، روش تصمیمگیری در یک DAO از طریق پیشنهادات یا پروپوزال است. اگر توسط اکثریت سهامداران به پروپوزالی رای داده شود (یا قوانین دیگری در قوانین اجماع شبکه)، سپس اجرا میشود.
از برخی جهات، یک DAO مشابه یک شرکت یا یک ساختار دولت-ملت کار میکند، اما یک DAO در سیستم بلاکچین به شکل غیرمتمرکزتری عمل میکند. در حالی که سازمان های سنتی با ساختار سلسله مراتبی و بسیاری از لایههای بوروکراسی کار میکنند، در DAOها خبری از سلسله مراتب نیست. در عوض، DAOها برای همسو کردن منافع سازمان با منافع اعضای آن، از مکانیزمهای اقتصادی و معمولاً از طریق استفاده از تئوری بازی (Game Theory)، استفاده میکنند.
همانطور که از نام آن پیداست، یک DAO غیرمتمرکز و مستقل میباشد؛ غیرمتمرکز است زیرا هیچ نهادی اختیار تصمیم گیری و اجرای تصمیمات را ندارد و همچنین مستقل میباشد، زیرا میتواند به تنهایی کار کند. به بیان ساده، DAOها یک سیستم عامل برای همکاری آزاد ارائه میدهند. این سیستم عامل به افراد و موسسات اجازه میدهد تا بدون شناخت یا اعتماد به یکدیگر، با یکدیگر همکاری کنند.
دائو و مشکلِ “عامل اصلی”
DAOها با مشکلی در علم اقتصاد به نام معضل “عامل اصلی” (principal-agent dilemma) مقابله می کنند. زمانی اتفاق میافتد که یک شخص یا نهاد (“agent“) توانایی تصمیمگیری و انجام اقدامات را از طرف شخص یا نهاد دیگر داشته باشد. اگر عامل، انگیزه داشته باشد که به نفع شخصی خود عمل کند، ممکن است منافع اصلی را نادیده بگیرد. در این وضعیت، به عامل اجازه داده می شود تا از طرف مدیر عامل تصمیم بگیرد. چیزی که مشکل را عمیق تر میکند این است که ممکن است عدم تقارن اطلاعاتی بینعامل و مدیرعامل نیز وجود داشته باشد. ممکن است مدیر اصلی هرگز متوجه نشود که از آن سوء استفاده میشود و راهی برای اطمینان از اینکه نماینده به نفع او عمل می کند، ندارد.
با توجه به شفافیت بالاتری که در بلاکچینها وجود دارد، مدل های تشویقی خوب طراحی شده در DAOها می توانند بخش هایی از این مشکل را برطرف کنند. از آنجایی که تمام تراکنشها بر روی یک بلاکچین ثبت میشوند، عملکرد DAOها کاملاً شفاف بوده و در تئوری، آنها را غیرقابل فساد میکند.
نمونههای دائو
اگرچه شبکه بیتکوین نمونه اولیه استفاده از بلاکچین میباشد، میتوان آن را اولین نمونه از DAO در نظر گرفت. این سیستم به صورت غیرمتمرکز عمل کرده و توسط یک پروتکل اجماع بدون سلسله مراتب بین شرکتکنندگان هماهنگ میشود و انگیزهای را برای کاربران فراهم میکند تا شبکه را ایمن کنند. این امر، تضمین میکند که شرکتکنندگان مختلف میتوانند با هم همکاری کنند تا بیتکوین به عنوان یک سازمان مستقل غیرمتمرکز کار کند. هدف مشترک در مورد بیتکوین، ذخیره و انتقال ارزش بدون یک نهاد مرکزی هماهنگ کننده است. اما DAOها برای چه چیز دیگری میتوانند استفاده شوند؟
DAOهای پیچیدهتر ممکن است برای موارد استفاده مختلف، مانند حاکمیت توکن، صندوقهای سرمایهگذاری غیرمتمرکز، یا پلتفرمهای شبکههایاجتماعی مستقر شوند. DAOها همچنین میتوانند عملکرد دستگاههای متصل به اینترنت اشیا (IoT) را هماهنگ کنند.
همچنین این نوآوریها زیرمجموعهای از DAO به نام شرکتهای مستقل غیرمتمرکز (DAC) را معرفی کردند. یک DAC ممکن است خدمات مشابهی را به یک شرکت سنتی ارائه دهد. تفاوت این است که بدون ساختار حاکمیت شرکتی موجود در کسب و کارهای سنتی کار میکند. به عنوان مثال، خودرویی که کنترل خودش را در اختیار دارد و خدمات را به عنوان بخشی از DAC ارائه میکند، میتواند به طور مستقل عمل کند و تراکنشهایی با انسانها و سایر دستگاهها انجام دهد. از طریق استفاده از اوراکلهای بلاکچین، حتی میتواند قراردادهای هوشمند را راه اندازی کند و وظایف خاصی را به تنهایی انجام دهد، مانند رفتن به مکانیکی.
اتریوم و دائو
یکی از اولین نمونههای دائو، “The DAO” بود، که البته نامگذاری نامناسبی به نظر میرسید. در ابتدا از قراردادهای هوشمند پیچیدهای تشکیل شده بود که بر روی بلاکچین اتریوم اجرا میشدند و قرار بود به عنوان یک صندوق سرمایهگذاری مستقل عمل کنند. توکنهای The DAO در یک ICO فروخته شدند و سهام مالکیت و حقرای در این صندوق غیرمتمرکز را فراهم کردند. با این حال، مدت کوتاهی پس از راه اندازی، حدود یک سوم از وجوه آن در یکی از بزرگترین هکهای تاریخ ارزهای دیجیتال، تخلیه شد.
نتیجه این رویداد این بود که اتریوم به دنبال یک هارد فورک به دو زنجیره تقسیم شد. در یکی، تراکنشهای جعلی به طور موثر معکوس شدند، گویی هک هرگز اتفاق نیفتاده است؛ این زنجیره همان چیزی است که اکنون بلاکچین اتریوم نامیده می شود. اما زنجیره دیگر، تراکنشهای تقلبی را دست نخورده رها کرده و تغییر ناپذیری را حفظ کرد؛ این بلاکچین اکنون Ethereum Classic نامیده می شود.
دائوها با چه مشکلاتی مواجه هستند؟
این موضوع انکار ناپذیر به نظر میرسد که در هر حوزهای وقتی یک بخش یا موضوع جدید مطرح میشود، همواره با مشکلاتی روبرو خواهد شد. دائو نیز از این قاعده مستثنی نیست و از زمان پیدایش و ظهورش، همواره با مسائل و مشکلات متعددی درست و پنجه نرم کرده است. از مهمترین مشکلات پیش روی DAOها، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
مشروعیت
محیط نظارتی پیرامون DAOها کاملا نامشخص می باشد. بنابراین اینکه چگونه حوزههای قضایی مختلف چارچوب نظارتی را پیرامون این نوع سازمان های جدید ایجاد خواهند کرد، نیز کمی نامشخص است. با این حال، یک چشمانداز نظارتی دائماً نامشخص میتواند مانع مهمی برای پذیرش DAOها باشد.
حملات هماهنگ
ویژگیهای مطلوب DAO (غیرمتمرکز، تغییرناپذیری، عدم اعتماد) ذاتاً دارای اشکالات امنیتی و عملکرد قابل توجهی است. اگرچه برخی از سازمانهای بالقوه که میتوانند به عنوان DAO پدیدار شوند، اما ریسکهای زیادی را پیش رویشان خواهد بود که در سازمانهای سنتی وجود ندارد.
نقاط تمرکز
میتوان بحث کرد که تمرکززدایی یک حالت نیست، بلکه یک محدوده است که در آن هر سطح برای نوع استفاده متفاوتی مناسب می باشد. در برخی موارد ممکن است، خودمختاری کامل یا تمرکززدایی، حتی ممکن یا منطقی نباشد.
DAOها ممکن است نسبت به قبل، اجازه همکاری را به طیف وسیعتری از شرکتکنندگان بدهند، اما قوانین حاکمیتی تعیین شده در پروتکل همیشه نقطه تمرکز خواهند بود. میتوان این بحث را مطرح کرد که سازمان های متمرکز می توانند با کارایی بسیار بالاتری کار کنند، اما مزایای مشارکت آزاد را کنار بگذارند.
جمعبندی
DAO به سازمان ها اجازه میدهد تا از اتکا به نهادهای سنتی رها شوند. به جای یک نهاد مرکزی که مشارکتکنندگان را هماهنگ میکند، قوانین حاکمیتی خودکار بوده و بازیگران را به سمت سودمندترین نتیجه هدایت میکنند. شبکه بیتکوین ممکن است یک DAO ساده در نظر گرفته شود. کلید طراحی DAO های خوب، قرار دادن مجموعه ای کارآمد از قوانین توافقی است که مشکلات پیچیده هماهنگی شرکت کنندگان را حل می کند. چالش واقعی پیش روی اجرای DAO ها ممکن است صرفاً تکنولوژیکی نباشد، بلکه می تواند اجتماعی باشد.
به نظر شما، دائو در چه ساختارهای دیگری می تواند کاربرد داشته باشد؟