پرایس اکشن چیست؟ انواع سبکهای Price Action
در دنیای معاملات بازارهای مالی، روشها و ابزارهای متنوعی برای تحلیل حرکات قیمتی مورد استفاده قرار میگیرند. یکی از محبوبترین و کاربردیترین این روشها، پرایس اکشن (Price Action) است که بدون استفاده از اندیکاتورها، صرفاً بر مبنای تحلیل حرکات قیمتی در طول زمان عمل میکند. پرایس اکشن به معاملهگران این امکان را میدهد تا با استفاده از دادههای خام قیمت، نقاط ورود و خروج احتمالی را شناسایی کنند. این روش به دلیل سادگی و تمرکز بر رفتار واقعی بازار، جایگاه ویژهای در میان معاملهگران حرفهای دارد. با پیشرفت زمان و فناوری در بازارهای مالی، انواع مختلفی از سبکهای پرایس اکشن به وجود آمدهاند تا این روش قادر به انطباق با شرایط متنوع و پیچیدگیهای مختلف بازارهای مالی باشد.
در این مقاله از بلاگ بیتفا، قصد داریم به معرفی مفهوم پرایس اکشن، نحوه استفاده از آن در معاملات، و بررسی سبکهای مختلف این روش بپردازیم. اگر به دنبال ارتقای دانش معاملاتی خود هستید، همراه ما باشید تا به صورت جامع با این سبک معاملاتی قدرتمند آشنا شوید.
پرایس اکشن (Price Action) چیست؟
پرایس اکشن به روشی در تحلیل بازارهای مالی نظیر سهام، فارکس و کامودیتیها اطلاق میشود که بدون اتکا به اندیکاتور، تنها بر مبنای حرکات قیمتی عمل میکند. معاملهگرانی که از این سبک استفاده میکنند بر این باورند که تمامی اطلاعات لازم برای تحلیل در خود قیمت نهفته است و نیازی به ابزارهای خارجی یا شاخصهای پیچیده نیست.
این روش بر شناسایی روندها، الگوها و رفتارهای قیمتی متمرکز است تا بتواند تصمیمات معاملاتی آگاهانهای را ارائه دهد. از طریق بررسی دقیق حرکات قیمت در شرایط مختلف بازار، معاملهگران میتوانند حرکتهای آینده را پیشبینی کرده و بهترین نقاط ورود و خروج را برای معاملات خود شناسایی کنند.
یکی از ارکان اصلی در تحلیل پرایس اکشن، تعیین سطوح حمایت و مقاومت است. این سطوح، مناطقی از نمودار هستند که در گذشته قیمت در آنها دچار توقف یا بازگشت شده است. معاملهگران اغلب از این سطوح برای طراحی استراتژیهای معاملاتی استفاده میکنند، زیرا این نقاط معمولاً محل تغییر جهت یا تثبیت قیمت هستند. برای مثال، اگر قیمت چندین بار در عبور از یک سطح مقاومت ناکام بماند، معاملهگر ممکن است به فروش دارایی (Short) در آن سطح فکر کند.
معاملهگران Price Action همچنین از تحلیل الگوهای قیمتی برای پیشبینی حرکتهای آینده استفاده میکنند. الگوهایی نظیر اینساید بار (Inside Bar)، پین بار (Pin Bar) و الگوی جعلی (Fake) اطلاعات کلیدی درباره رفتار بازار ارائه میدهند. با استفاده از این الگوها، معاملهگران قادرند فرصتهای سودآور را شناسایی کرده و ریسک معاملات خود را بهصورت مؤثر مدیریت کنند.
به طور کلی، پرایس اکشن یکی از رایجترین روشهای تحلیل در بازارهای مالی است که به معاملهگران این امکان را میدهد تا تصمیمات معاملاتی سریع و دقیقی اتخاذ کنند.
پرایس اکشن چطور کار میکند؟
پرایس اکشن یک روش تحلیل تکنیکال است که بدون استفاده از اندیکاتورها، صرفاً بر حرکات قیمتی گذشته تمرکز دارد. معاملهگران این سبک با بررسی رفتار قیمت در بازههای زمانی مشخص، رابطه قیمت فعلی را با سطوح گذشته تحلیل کرده و روندها، الگوها و سطوح کلیدی حمایت و مقاومت را شناسایی میکنند.
این روش، دادههای خام بازار را مبنای تصمیمگیری قرار میدهد و به معاملهگر کمک میکند تا با درک ساختار بازار و ایجاد سناریوهای ذهنی، نقاط ورود و خروج مناسب را پیدا کند. تمرکز اصلی تحلیل پرایس اکشن بر حرکات اخیر قیمت است، زیرا این اطلاعات بیشترین تأثیر را بر تصمیمات معاملاتی دارند.
علاوه بر این، پرایس اکشن سرنخهایی از روانشناسی و رفتار معاملهگران در بازار ارائه میدهد. با تحلیل این سرنخها، معاملهگران میتوانند حرکات آینده قیمت را پیشبینی کرده و معاملات خود را بر اساس رفتار واقعی بازار تنظیم کنند.
استراتژیهای Price Action چیست؟
استراتژیهای پرایس اکشن روش معاملاتی هستند که بر تحلیل حرکات گذشته قیمت برای اتخاذ تصمیمات دقیق تمرکز دارند. در این روش، معاملهگران با بررسی الگوهای حرکتی قیمت، سعی میکنند روندهای احتمالی آینده را پیشبینی کرده و معاملات خود را در زمان مناسب انجام دهند. این استراتژیها نیازی به استفاده از اندیکاتورها یا محاسبات پیچیده ندارند و تنها بر رفتار واقعی قیمت تکیه دارند.
کاربران پرایس اکشن معمولاً سطوح حمایت و مقاومت، خطوط روند و الگوهای کندل استیک را به عنوان ابزار اصلی خود برای شناسایی نقاط ورود و خروج استفاده میکنند. نمودارهای مختلف میتوانند نمونههای کاربردی این استراتژیها را نشان دهند و به معاملهگران کمک کنند تا تکنیکهای ساده و کاربردی را در معاملات خود به کار گیرند. در ادامه به بررسی چند الگوی مهم در Price Action خواهیم پرداخت.
الگوی اینساید بار (Inside Bar)
اینساید بار یک الگوی دو کندلی است که از یک کندل داخلی و یک کندل بزرگتر که به آن “کندل مادر” گفته میشود، تشکیل شده است. در این الگو، کندل داخلی به طور کامل در محدوده قیمتی کندل مادر، یعنی بین بالاترین و پایینترین نقاط آن، قرار دارد.
این الگو معمولاً در نقاط کلیدی بازار بهعنوان سیگنالی برای شکست قیمتی به کار میرود. بااینحال، اگر اینساید بار در نزدیکی یک سطح کلیدی نمودار شکل بگیرد، میتوان از آن بهعنوان نشانهای برای بازگشت احتمالی قیمت استفاده کرد و بر اساس آن معامله انجام داد.
الگوی پین بار (PinBar)
الگوی پین بار یک نوع کندل استیک است که معمولاً نشاندهنده بازگشت قیمت در بازار است. این الگو در بازارهای نوسانی و همچنین در شرایطی که قیمت در یک محدوده خاص نوسان میکند، عملکرد خوبی دارد. همچنین میتوان از آن برای معاملات برخلاف روند اصلی، در نزدیکی سطوح کلیدی حمایت یا مقاومت استفاده کرد. در پین بار، بدنه کندل به ما میگوید که قیمت ممکن است برخلاف جهتی که سایه (دم) نشان میدهد حرکت کند، زیرا سایه بلند نشانهای از تغییر جهت روند است.
الگوی جعلی یا فیک
الگوی جعلی(Fake) در تحلیل Price Action به وضعیتی اشاره دارد که در آن یک ساختار خاص از کندلها ظاهر میشود و معمولاً معاملهگران را به اشتباه میاندازد. این الگو از چند کندل تشکیل شده است و اغلب سیگنال شکست یا بازگشت غلطی را ایجاد میکند که باعث سردرگمی و خطای معاملهگران میشود.
در این حالت، ابتدا یک کندل اینساید بار تشکیل میشود و سپس شکستی ساختگی از بالا یا پایین آن رخ میدهد. این شکست جعلی اغلب باعث فعال شدن دستورات حد ضرر( برخورد به استاپ لاس) معاملهگران تازهکار شده و آنها را از بازار خارج میکند. این الگو در تایم فریمهای مختلف دیده میشود و بهویژه زمانی که در نزدیکی سطوح کلیدی مانند حمایت یا مقاومت ایجاد میشود، میتواند برای معاملهگران اطلاعات ارزشمندی به همراه داشته باشد.
نحوه ورود به معاملات از طریق الگوهای پرایس اکشن
برای ورود به معاملات با استفاده از الگوهای پرایس اکشن، ابتدا باید سطوح کلیدی بازار مانند حمایت، مقاومت، یا خطوط روند را شناسایی کنید. سپس باید الگوهای پرایس اکشن مانند پین بار، الگوی جعلی یا اینساید بار را در این سطوح بررسی کنید، زیرا این نقاط معمولاً احتمال تغییر یا ادامه روندها را نشان میدهند. به عنوان مثال، اگر در یک سطح حمایت، یک پین بار صعودی ظاهر شود، میتواند سیگنال ورود به یک معامله خرید باشد.
پس از شناسایی الگو، ورود به معامله باید با استفاده از مدیریت ریسک مناسب انجام شود. حد ضرر (Stop Loss) معمولاً در نزدیکی دم یا زیر سطح حمایت/مقاومت قرار داده میشود تا ریسک محدود شود. همچنین، نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward) باید منطقی باشد؛ به این معنا که سود هدفگذاریشده (Take Profit) چند برابر ریسک معامله باشد. ترکیب این الگوها با تاییدیههایی مثل حجم معاملات یا همراستایی با روند کلی میتواند احتمال موفقیت معامله را افزایش دهد.
ترکیب الگوهای Price Action با سطوح حمایت و مقاومت
معاملات بر اساس الگوهای پرایس اکشن تنها به خود الگو محدود نمیشوند، بلکه محل تشکیل آنها در نمودار نیز اهمیت زیادی دارد. هر الگوی پین بار یا اینساید بار که میبینید، لزوماً قابل اعتماد نیست و جایگاه آن در بازار میتواند تعیینکننده اعتبار سیگنال باشد. سیگنالهایی که در مکانهای نامناسب شکل میگیرند، ممکن است شما را گمراه کرده و منجر به معاملات ناموفق شوند.
موثرترین سیگنالهای پرایس اکشن آنهایی هستند که در نقاط “همگرایی” در نمودار ظاهر میشوند. همگرایی به معنای “تلاقی یا تجمع” چندین عامل در یک نقطه است. در تحلیل پرایس اکشن، این نقاط شامل سطوح کلیدی مانند حمایت یا مقاومت میشوند که با الگوهای قوی پرایس اکشن ترکیب شدهاند. هنگامی که یک سیگنال در چنین نقاطی شکل میگیرد، احتمال موفقیت معامله افزایش مییابد.
برای مثال، در یک نمودار، اگر الگوی پین بار در یک روند صعودی و نزدیک به سطح حمایت ظاهر شود، این همگرایی نشانهای از قدرت سیگنال است. ترکیب الگوی پرایس اکشن با این سطح کلیدی، شانس موفقیت معامله را بالا میبرد، زیرا چندین عامل به طور همزمان از حرکت قیمت حمایت میکنند. البته ناگفته نماند که بررسی و تحلیل فاندامنتال یکی از لزومات برای پیشبینی وضعیت قیمت یک نماد معاملاتی محسوب میشود.
انواع سبکهای پرایس اکشن
پرایس اکشن شامل الگوها و حرکات متنوعی است که به معاملهگران و سرمایهگذاران کمک میکند تا تصمیمات خود را با آگاهی بیشتری اتخاذ کنند. این روش معاملاتی در طول زمان توسط متخصصان این حوزه گسترش یافته و به چندین سبک مختلف تقسیم شده است. هر یک از این سبکها دارای ویژگیها و الگوهای منحصربهفردی هستند که برای تحلیل بازارهای مالی به کار میروند. در این بخش قصد داریم به بررسی انواع سبکهای پرایس اکشن در بازارهای مالی بپردازیم.
سبک پرایس اکشن ال بروکس (Al Brooks)
آقای ال بروکس، که در ۲۳ فوریه ۱۹۵۲ در آمریکا به دنیا آمد، پیش از شروع به کار معاملهگری و اینکه متوجه شد ترید چیست، شغل خود را در پزشکی رها کرد. او با آشنایی به پرایس اکشن و تحلیلهای بدون اندیکاتور، یکی از تاثیرگذارترین اساتید این حوزه است. بروکس، با ایجاد دورههای آموزشی تخصصی و تأسیس موسسهاش در لس آنجلس، توانسته به هزاران معاملهگر در سراسر جهان آموزش دهد. وی در زمینه تحلیل بازار از طریق بررسی دقیق ساختارهای قیمت، کندلها و الگوهای قیمتی، تخصص دارد و بهویژه با تأکید بر تحلیل کندل به کندل، پیشبینیهای خود را میسازد.
سبک بروکس بر پایه تحلیل تکنیکال کلاسیک بدون استفاده از اندیکاتورها است و بهطور خاص به الگوهای قیمتی و رفتار کندلها توجه میکند. او در این سبک، بهطور انعطافپذیری به تحلیل بازار پرداخته و با ایجاد مفاهیم جدید مانند “پرچم نهایی” و “ده کندل، دو لگ”، سعی در سادهسازی مفاهیم پیچیده و توضیح رفتار قیمت دارد.
یکی از ویژگیهای مثبت سبک بروکس، تعادل میان مکانیکی بودن استراتژیها و انعطاف در پیشبینی حرکت بازار است که کمک میکند معاملهگر به صورت منطقی و با پیشبینیهای صحیح وارد معاملات شود.
اما بزرگترین ضعف این سبک، عدم توجه کافی به سطوح و نواحی بازار و عدم درک کامل از تحلیل مولتی تایم فریم است. این سبک بهطور عمده بر ساختار حرکت قیمت و الگوها تمرکز دارد، اما برای تکمیل آن، ترکیب با سبکهایی که بیشتر بر سطوح و تحلیل چند تایم فریم متمرکز هستند، مانند سبک آلفونسو مورنو، پیشنهاد میشود.
ویژگیهای مثبت سبک البروکس
- دوره جامع و کامل شبیه دایرهالمعارف
- مناسب برای اسکلپینگ
- تحلیل کندل به کندل بازار
- شناسایی آرایشها و الگوهای قیمتی
- توجه به سیکلهای بازار
- استراتژیهای مؤثر مبتنی بر کندلشناسی
- دیدگاه تحلیلی پویا و مفهومی
- حرکت همراستا با قیمت
- تطابق با مومنتوم بازار
- تحلیل کلاسیک پیشرفته با رویکرد ساده
ویژگیهای منفی سبک البروکس
- نبود مقیاس مشخص برای تایم فریمها و روندها
- عدم درک کافی از تاثیر تایم فریمها بر سیکلهای بازار
- غفلت از نواحی قیمتی مهم
- کمتوجهی به مباحث روانشناسی معاملهگر
پرایس اکشن الفونسو مورنو (Alfonso Moreno)
آلفونسو مورنو، معاملهگر اسپانیایی و بنیانگذار سبک “ستاند فورگت” (S&F)، از سال ۲۰۰۹ با آشنایی به سبک عرضه و تقاضا (S&D) سم سایدن وارد دنیای معاملهگری شد و پس از چند سال تجربیات خود را در قالب دورههای آموزشی ارائه داد. در سال ۲۰۱۳ اولین دوره خود را راهاندازی کرد و سبک خود را در ادامه توسعه داد.
سبک S&F به دلیل شفافیت و قوانین دقیق، به معاملهگران کمک میکند تا بدون سردرگمی و با انضباط به معاملات بپردازند. این سبک از تجربههای واقعی بازار و بکتستهای عملی آلفونسو بهره میبرد و به معاملهگران روشهای واضحی برای ورود، مدیریت معامله، و تعیین حد سود و ضرر ارائه میدهد.
با وجود اینکه سبک S&F در مدیریت معاملات و ایجاد نظم بسیار موفق است، فقدان نگاه عمیقتر و خلاقانه به رویدادهای بازار میتواند مانعی برای پیشرفتهای پیچیدهتر و تحلیلهای پویا در مراحل پیشرفته معاملهگری باشد.
ویژگیهای مثبت سبک آلفونسو مورنو
- تاکید بر تایم فریمهای مختلف برای نواحی عرضه و تقاضا
- قدرت تایم فریمهای بالاتر بر تایم فریمهای پایینتر
- تعیین قدرت نواحی براساس تایم فریم و تعداد کندلهای قوی
- استفاده از استراتژیهای ورود بدون نیاز به حضور فیزیکی (لیمیت)
- استراتژیهای ادامه ترند و بازگشتی با دقت و نظم
- قوانین شفاف و دقیق برای مدیریت معاملات
- اولویتبندی حرفهای نواحی عرضه و تقاضا
ویژگیهای منفی سبک آلفونسو مورنو
- عدم توجه به آرایش و ساختار حرکت قیمت
- بیتوجهی به محل و علت تشکیل پیوت
- نداشتن تحلیل دقیق در مبحث شکستها
- فقدان نگاه پویا و خلاقانه به بازار
پرایس اکشن لنس بگز (Lance Beggs)
لنس بگز، معاملهگر حرفهای استرالیایی، از شناختهشدهترین اساتید در حوزه پرایس اکشن به شمار میآید. او با انتشار شش کتاب به زبان انگلیسی، اصول و روش معاملاتی خود را تشریح کرده و در کتاب دیگری به جزئیات استراتژی اسکلپ با استفاده از روش پرایس اکشن خود پرداخته است. وی همچنین از طریق وبسایت شخصیاش دورههای آموزشی و منتورشیپ ارائه میدهد و ایدههای معاملاتی روزانه و هفتگی را برای مشترکان خود ارسال میکند.
سبک پرایس اکشن لنس بگز به دلیل کاربردی و جامع بودن، برای معاملهگران جذاب است. این سبک عمدتاً مبتنی بر استفاده از سه استراتژی مشخص (شکست، برگشت، و شکست کاذب) بوده و به جای تمرکز بر تحلیلهای پیچیده، بر یافتن ستاپهای معاملاتی قابلاعتماد تاکید دارد. سادگی و ساختار کلاسیک تحلیل تکنیکال در این سبک با نوآوریهای شخصی لنس همراه شده است و آن را برای بسیاری از افراد، خصوصاً مبتدیان، قابلفهم و مفید کرده است. با این حال، سبک لنس بگز در برخی جنبهها کمبودهایی دارد؛ بهطور مثال، به مفاهیم مرتبط با سشنهای معاملاتی، روند و ساختارهای حرکتی بازار، و همچنین نواحی عرضه و تقاضا بهصورت جامع پرداخته نشده است.
این سبک گزینهای مناسب برای شروع یادگیری پرایس اکشن برای انواع معاملهگران در بازارهای مالی به حساب میآید و میتواند درهای ورود به دنیای معاملات را باز کند. اما ترکیب این روش با سایر سبکهای تحلیلی، مانند وایکوف، آلفونسو یا البروکس، میتواند نقاط ضعف آن را برطرف کرده و به معاملهگر در اتخاذ استراتژیهای دقیقتر کمک کند.
ویژگیهای مثبت سبک لنس بگز
- استفاده از تایم فریمهای فراکتالی (۳ دقیقه، ۲۷ دقیقه، ۱ دقیقه)
- رویکرد ساده و منطقی در تحلیل بازار
- ارزیابی قدرت کندلها بهطور منطقی (سایهها و نواحی بسته شدن)
- تحلیل قدرت و ضعف لگها (تاخیر) و پیشبینی روند
- استراتژیهای شفاف و دقیق (برگشت، شکست جعلی، پولبک)
- استفاده از الگوهای کندلی برای ورود به معامله
- مدیریت صحیح معاملات و استفاده از ژورنال نویسی
ویژگیهای منفی سبک لنس بگز
- عدم توجه به سطوح و نواحی تایم فریمها
- عدم توجه به آرایش لگها و زاویه حرکت قیمت
- عدم شفافیت در مورد شکستهای جعلی
- عدم توجه به سشنهای معاملاتی و ارتباط زمان و قیمت
پرایس اکشن سم سیدن (Sam Seiden)
سم سایدن، معاملهگر و مدرس آمریکایی، بنیانگذار سبک “عرضه و تقاضا” است. پیش از اینکه این سبک را توسعه دهد، او در اتاقهای معامله بزرگ موسسات مالی کار میکرد و متوجه شد که بانکها و موسسات بزرگ برخلاف تحلیلهای مرسوم معاملهگران خرد، سفارشات خود را به شیوهای خاص وارد بازار میکنند. این دیدگاه باعث شکلگیری سبک عرضه و تقاضا شد.
در این سبک، نواحی خاصی که قیمت در آنها حرکت سریع و کندلهای بزرگ ایجاد کرده است، بهعنوان نواحی مهم شناخته میشوند. این نواحی نشاندهنده حضور بانکها و موسسات مالی بزرگ هستند که برای پر کردن سفارشات خود به این سطوح بازمیگردند و قیمت را در جهت قبلی هدایت میکنند. سبک عرضه و تقاضا بر اساس تحلیل رفتار “بیگ بویز” و همراهی با آنها بنا شده است.
این سبک ساده و کارآمد برای شروع یادگیری پرایس اکشن مناسب است و بهویژه توسط اساتید بعدی مانند ردسورد، ایف، آلفونسو و مایکل هادلستون توسعه داده شده است. با این حال، میتوان آن را با سبکهای دیگر ترکیب کرد تا قدرت تحلیل و تصمیمگیری بیشتر شود.
ویژگیهای مثبت سبک سم سایدن
- ایجاد سبک عرضه و تقاضا (S&D)
- شناسایی ورود بانکها و موسسات مالی از طریق حجم کندلها
- ایدهی سفارشات جا مانده و بازگشت به سطوح قبلی
- ارزیابی قدرت حرکتها با حجم و نمرهدهی به نواحی ورود
- تحلیل رفتار بانکها با استفاده از رالی و دراپ
- معرفی مفاهیم جدید مانند رالی، دراپ و بیس
- سادگی و انعطاف در تحلیل نمودار
ویژگیهای منفی سبک سم سایدن
- عدم توجه به تایم فریمها و حرکات فرکتالی
- عدم شفافیت در استراتژیهای معاملاتی
- تمرکز بیش از حد بر نواحی مهم و بیتوجهی به کندلها
- بیتوجهی به تحلیل روند و تغییر روند
- کمبود توجه به روانشناسی، مدیریت سرمایه و تحلیل معاملات گذشته
پرایس اکشن RTM
سبک RTM که امروز توسط ایف میانته پایهگذاری و شناخته شده است، در سال ۲۰۱۱ از تالار گفتگوی سایت فارکس فکتوری آغاز شد. در این سبک، میانته و ردسورد ۱۱ تلاش کردند بدون استفاده از اندیکاتورها یا الگوهای قیمتی سنتی، حرکت قیمت را تحلیل و رفتار آینده آن را پیشبینی کنند. آنها معتقد بودند که بازیگران بزرگ بازار مانند بانکها و مؤسسات مالی (بیگ بویز) برای اجرای سفارشات بزرگ خود از معاملهگران خرد بهعنوان منبع نقدینگی استفاده میکنند. بنابراین، هسته اصلی این سبک، شناسایی ترفندها و استراتژیهای این بازیگران بزرگ است.
این روش با مشارکت افرادی مثل هری، سالیوان و مایکل توسعه یافت و مفاهیمی مانند FL یا FOF به آن اضافه شد. بعدها، منصور ساپاری سبک RTM را در مالزی و اندونزی معرفی کرد و شاگردانی مانند هانزو و نورا بیسترا این سبک را گسترش دادند.
معاملهگران RTM تلاش میکنند تا حرکات بازیگران بزرگ را پیشبینی کرده و از فعال شدن استاپ لاس معاملهگران خرد به نفع خود استفاده کنند. مقالهی “خوانش قیمت” نوشته ایف میانته و ترجمه آترین، دیدگاه جامعی از این سبک ارائه میدهد. در RTM ابتدا نواحی کلیدی گذشته نمودار بررسی و سپس بر اساس چگونگی رسیدن قیمت به این نواحی در آینده، برای ورود به معامله تصمیمگیری میشود.
سبک RTM تحت تأثیر مفاهیمی مانند عرضه و تقاضای سم سایدن (S&D) و همچنین دیدگاههای FXS از استیو وارد، مدیر سایت PARACURVE، شکل گرفته است. آر تی ام یکی از بهترین سبک ترید ارز دیجیتال محسوب میشود.
ویژگیهای مثبت سبک RTM
- تلاش برای درک عمیق و منطقی از حرکات قیمت، با هدف تحلیل و پیشبینی رفتار بازار.
- ارائه معاملات با حد ضرر کوچک و اهداف سود بزرگ.
- دستهبندی و معنا بخشیدن به رفتارها و الگوهای مختلف بازار برای تحلیل بهتر.
- شناسایی و استفاده از نقاط ضعف معاملهگران سنتی، مانند موقعیتهای استاپ لاس آنها.
- تحلیل نحوه حرکت قیمت هنگام رسیدن به مناطق مهمی مانند فلگها (محل اجرای سفارشات بازیگران بزرگ) و بررسی واکنش بازار برای تصمیمگیری در مورد گران یا ارزان بودن یک دارایی.
- یکی از قویترین روشها برای مطالعه و تحلیل دقیق رفتار قیمت.
ویژگیهای منفی سبک RTM
- عدم ارائه درک کافی از مفهوم تایم فریم و تلاش برای استفاده از ساختارها و الگوهای قیمت بهصورت فرکتالی، اما با روشهایی که بیشتر شهودی و غیرقابلتعمیم هستند.
- نادیده گرفتن اهمیت زمانبندی معاملات، مانند تأثیر سشنهای معاملاتی یا زمانهای خاص در طول هفته.
- خلق یک دشمن فرضی به نام بیگ بویز و تأکید بیشازحد بر مفهومی مانند شکار حد ضرر (Stop Hunt) که میتواند باعث گمراهی شود.
- این سبک بیشتر بر تحلیل گذشته بازار متمرکز است و کمتر به ایجاد مهارتهای عملی برای معاملهگری کمک میکند. به همین دلیل، بسیاری از معاملهگران RTM فقط در تحلیل چارتهای گذشته قوی هستند.
- روحیهی پیشبینی دقیق حرکات قیمت که برخلاف اصول معاملهگران حرفهای است، زیرا تریدرهای موفق معمولاً مدعی پیشبینی بازار نیستند. برخی مدرسان این سبک، ادعاهای اغراقآمیزی مانند عدم مواجهه با ضرر یا نرخ موفقیت بالای ۹۰ درصد در طولانیمدت دارند، که میتواند انتظارات غیرواقعی ایجاد کند.
پرایس اکشن ICT
مایکل هادلستون، تریدر و مربی آمریکایی با بیش از ۳۰ سال تجربه، خالق سبک ICT است. او که از شاگردان لری ویلیامز بوده، بیش از ۵۰ هزار نفر را در این زمینه آموزش داده است. مایکل بر نقدینگی در بازار تأکید دارد و با تحلیل رفتار مارکت میکرها، روشهای معاملهگری آنها را شناسایی کرده و پایههای سبک ICT را طراحی کرده است.
سبک ICT به تریدرهایی که از استراتژیهای تأمین نقدینگی و رفتار بازیگران بزرگ بازار آگاه هستند، کمک میکند. این روش ترکیبی از تحلیل تکنیکال کلاسیک و مفاهیم نقدینگی است و مشابه سبک RTM است. مایکل با آموزشهای صبورانه و مینیکورسها، به دانشجویان مفاهیم را بهطور عمیق منتقل میکند.
با وجود محبوبیت، سبک ICT نقاط ضعفی نیز دارد؛ بهویژه کم توجهی به چرخههای وایکوفی و ضعف در تحلیل حرکت قیمت و بهینهسازی مناطق کلیدی. اما مایکل با دورههای جامع سالانه خود و استفاده از دادههای بنیادی، تحلیل بازار را تکمیل کرده و سبک ICT را به یکی از جامعترین روشها تبدیل کرده است.
ویژگیهای مثبت سبک ICT
- تمرکز ویژه بر مفهوم نقدینگی و تحلیل نقش آن در حرکات قیمتی بازار.
- ارزیابی دقیق رفتار قیمت در بازار با رویکردی مبتنی بر جریان نقدینگی.
- تحلیل عمیق عملکرد قیمت در سشنهای معاملاتی مختلف و بررسی الگوهای رفتاری در چرخههای روزانه و هفتگی.
- مطالعه تأثیر متقابل داراییهای گوناگون بر یکدیگر (همبستگی میان نمادها).
- تحلیل حرکات قیمت در مناطق کلیدی و واکنشها بر اساس نقدینگی موجود.
- ایجاد دیدگاهی جامع و کاربردی از بازار با استفاده از ابزارهای ساده و مؤثر در تحلیل تکنیکال.
- ارائه مفاهیم بهصورت ساده و قابلدرک در دورههای آموزشی کوتاه و جامع.
- استفاده از مثالهای متعدد و روش تدریس صبورانه توسط مایکل هادلستون، که یادگیری را برای دانشجویان آسانتر میکند.
ویژگیهای منفی سبک ICT
- عدم پرداخت کافی به تحلیل ساختارهای بزرگتر و چشماندازهای کلان بازار.
- نبود دستهبندیهای دقیق و واضح برای شناسایی و استفاده از اردر بلاکها، که در مقایسه با سبکهای عرضه و تقاضا ضعف محسوب میشود.
- ضعف در ارائه رویکردی شفاف برای بررسی ارتباط سطوح و مناطق در تایمفریمهای مختلف.
پرایس اکشن اسمارت مانی (Smart Money)
سبکهای اسمارت مانی که بهطور معمول از سبک ICT الهام گرفتهاند، بر مبنای تحلیل نقدینگی و حجم بازار شکل گرفتهاند. تحلیلگران این سبکها به دنبال نواحیای هستند که نقدینگی زیاد دارند؛ این نواحی جایی هستند که مارکت میکرها تمایل دارند قیمت را به آنجا هدایت کنند تا سفارشات خود را پر کنند.
یکی از قدیمیترین سبکهای اسمارت مانی، BTMM است که توسط استیو مائورو در سال ۲۰۱۱ معرفی شد و هدف آن شکست دادن بازارسازها بود. این سبک بیشتر از اندیکاتورها و مووینگ اوریجها (اندیکاتور میانگین متحرک) استفاده میکند و از تحلیل پرایس اکشن بهطور کامل فاصله گرفته است. استیو مائورو نیز شاگرد مایکل هادلستون (بنیانگذار ICT) بوده است.
سبکهای دیگر اسمارت مانی شامل فانتوم، کوانتوم استون کپیتال، Fxs، فیلیپینگ مارکتس، Hustle، ELev۸، Njat، فوتون، pip R us، رایز، Reim fx و غیره میشوند. این سبکها همگی مفاهیم مشابهی دارند، اما با شخصیسازیهای مختلف و ترکیب با دیگر سبکها مانند عرضه و تقاضا یا کلاسیک، تحلیل بازار را انجام میدهند. نکتهی قابل توجه این است که اکثر این سبکها از اصول وایکوف و چرخههای ایونت محور برای بهینهسازی سبک ICT بهرهبردهاند.
پرایس اکشن و اندیکاتورها
تحلیل تکنیکال با استفاده از اندیکاتورها و پرایس اکشن هر کدام طرفداران و مخالفان خاص خود را دارند. نکته کلیدی این است که نمیتوان به طور قطعی گفت کدام یک برتر است، زیرا هرکدام ویژگیها، مزایا و معایب خاص خود را دارند. در ادامه، برخی از مزایای اصلی پرایس اکشن نسبت به اندیکاتورها را بررسی میکنیم.
- تحلیل مستقیم بازار: پرایس اکشن به طور مستقیم روی قیمتها و حرکات آنها از طریق نمودارهای کندل استیک یا میلهای تمرکز دارد، در حالی که اندیکاتورها برای تحلیل بازار از فرمولهای ریاضی و اطلاعات قیمتی گذشته استفاده میکنند.
- سرعت پاسخدهی: اندیکاتورها معمولاً کندتر از پرایس اکشن عمل میکنند، زیرا بر اساس دادههای گذشته قیمت محاسبه میشوند، در حالی که پرایس اکشن وضعیت لحظهای بازار را در نظر میگیرد.
- مناسب برای مبتدیان: پرایس اکشن گاهی به عنوان روشی سادهتر برای تازهکارها در نظر گرفته میشود، ولی تحلیل دقیق آن میتواند پیچیده باشد و نیاز به درک عمیق از نحوه حرکت قیمتها و الگوهای کندل استیک دارد.
- چارتهای تمیزتر: یکی از مزایای پرایس اکشن این است که چارتهای آن معمولاً خلوتتر از چارتهای حاوی اندیکاتورهای متعدد هستند. در عین حال، استفاده از اندیکاتورها به درک دقیقتر و تحلیلهای جامعتر کمک میکند.
در نهایت، انتخاب بین پرایس اکشن و اندیکاتورها به سبک، ترجیحات و تجربه معاملهگر بستگی دارد. هر دو روش میتوانند کارآمد باشند، اما موفقیت در استفاده از آنها به درک صحیح و تسلط بر ابزارهای موجود نیاز دارد.
پرایس اکشن کلاسیک یا مدرن؟
پرایس اکشن کلاسیک به تحلیل قیمتها از طریق شناسایی الگوهای قیمتی، سطوح حمایت و مقاومت، و خطوط روند میپردازد و بر رفتار خریداران و فروشندگان و روانشناسی بازار تمرکز دارد. این روش که پایهگذار تحلیلهای تکنیکال است، برای سالها مورد استفاده قرار گرفته و ابزارهای سادهای برای تصمیمگیری معاملاتی فراهم میکند.
در مقابل، پرایس اکشن مدرن با استفاده از استراتژیهای نوین مانند وایکوف و اسمارت مانی به تحلیل دقیقتر حرکت قیمت میپردازد و از دادههای کمی و تکنیکهای پیشرفته برای شناسایی روندها و الگوهایی که ممکن است سایر معاملهگران نادیده بگیرند، استفاده میکند. ترکیب این دو رویکرد میتواند تحلیل جامعتری از بازار ارائه دهد و به معاملهگران کمک کند تا تصمیمات بهتری بگیرند.
علت محبوبیت Price Action در میان معاملهگران
محبوبیت پرایس اکشن به دلیل تطبیقپذیری آن در انواع بازارها و تایمفریمهاست. این روش در بازارهای سهام، فارکس، کالاها و ارزهای دیجیتال قابل استفاده است و با استراتژیهای مختلفی مانند معاملات روزانه، نوسانگیری و سرمایهگذاری بلندمدت سازگار میشود. تحلیل پرایس اکشن به معاملهگران کمک میکند تا سیگنالهای دقیق و بهموقع برای ورود و خروج از بازار شناسایی کنند.
با تمرکز بر حرکات واقعی قیمت و تحلیل تاریخچه آن، پرایس اکشن توانسته توجه زیادی جلب کند. بسیاری از معاملهگران بر این باورند که بازار تصادفی است، اما پرایس اکشن با استفاده از ابزارهای تکنیکال برای شناسایی فرصتهای معاملاتی، محبوبیت زیادی پیدا کرده است.
مزایا و معایب سبک پرایس اکشن
پرایس اکشن میتواند برای معاملهگران حرفهای که به تحلیل دقیق قیمتها علاقه دارند بسیار مفید باشد. این استراتژی بر الگوهای قیمتی و سطوح حمایت و مقاومت تمرکز دارد و نیازی به اندیکاتورهای پیچیده ندارد. اما برای مبتدیان میتواند چالشبرانگیز باشد، زیرا نیاز به درک عمیق از حرکات قیمت دارد. علاوه بر این، سیگنالها در تایم فریمهای مختلف ممکن است متناقض باشند و این میتواند موجب سردرگمی شود. در مجموع، پرایس اکشن برای کسانی که صبر و مهارت تحلیل دارند، مفید است، اما برای مبتدیان دشوارتر است.
مزایای پرایس اکشن
- عملکرد در زمان واقعی: بدون نیاز به اندیکاتورهای تاخیری، پرایس اکشن به شما این امکان را میدهد که در زمان واقعی تحلیل کنید و تصمیمات فوری بگیرید.
- سادگی و وضوح: تنها با نگاه کردن به تغییرات قیمت، میتوانید تحلیل خود را انجام دهید که این امر فهم آن را آسان میکند.
- تمرکز بر حمایت و مقاومت: با شناسایی این سطوح، میتوانید به راحتی نقاط ورود و خروج مناسب را پیدا کنید.
- آزمایش شده و اثبات شده: استراتژیهای پرایس اکشن از گذشته در بازارها امتحان شدهاند و به نتیجه رسیدهاند.
- کاهش پیچیدگی: بسیاری از معاملهگران از اندیکاتورها برای شناسایی نقاط خرید و فروش استفاده میکنند که ممکن است برای مبتدیان گیجکننده باشد، اما پرایس اکشن از این پیچیدگیها جلوگیری میکند.
معایب پرایس اکشن
- سیگنالهای متناقض در تایم فریمهای مختلف: تحلیلهای مختلف ممکن است سیگنالهای متفاوتی در بازههای زمانی گوناگون ارائه دهند که این میتواند موجب سردرگمی شود.
- عدم دقت در برخی سیگنالها: پرایس اکشن همیشه سیگنالهای درستی به شما نمیدهد و ممکن است گاهی سیگنالهای نادرستی را دریافت کنید.
- فرصتهای محدود: تعداد فرصتهای معاملاتی با پرایس اکشن کمتر از استفاده از اندیکاتورها است و بنابراین نیاز به صبر و دقت بیشتری دارد.
- چالش برای مبتدیان: برای معاملهگران تازهکار، تجزیه و تحلیل پرایس اکشن میتواند دشوارتر از تحلیل با استفاده از اندیکاتورها باشد، زیرا باید الگوهای خاص را شناسایی و تفسیر کنند.
جمعبندی
پرایس اکشن به عنوان یک استراتژی تحلیل بازار، بر مطالعه حرکت قیمتها و الگوهای ایجاد شده در نمودارها تأکید دارد. این روش بدون استفاده از اندیکاتورها و ابزارهای پیچیده، به معاملهگران کمک میکند تا با دقت بیشتری نقاط ورود و خروج را شناسایی کنند. مزایای پرایس اکشن شامل سادگی، سرعت در تجزیه و تحلیل، و کاربرد در تمامی بازارها و بازههای زمانی است. با این حال، این روش میتواند برای مبتدیان چالشبرانگیز باشد و سیگنالهای مختلفی در تایمفریمهای متفاوت ایجاد کند که نیازمند دقت و صبر بالاست. در نهایت، انتخاب پرایس اکشن به توانایی معاملهگر در درک دقیق بازار و تجربه فردی بستگی دارد.